محل تبلیغات شما



 

 

 

آیا سلام دادن به ائمه علیهم السلام در جهات مختلف (مثلاً سلام به امام رضا علیه السلام در جهت پشت به قبله)، سند معتبری دارد یا خیر؟

م. ساتر

 

برخی بزرگان، سلام به پیامبر صلی الله علیه وآله و همه امامان، حتی به امام رضا علیه السلام را رو به قبله می دهند و از آن جا که همه معصومان و مسلمانان، رو به قبله دفن شده اند، سلام در جهت قبله، از تناسب بیشتری نسبت به سایر جهات برخوردار است. برخی بزرگان و بسیاری از مردم، پس از پایان نماز و تمام شدن مراسم، نخست رو به قبله، به حضرت سیدالشهدا علیه السلام، چنین سلام می دهند: السلام علیک یا ابا عبدالله. السلام علیک یابن رسول الله. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» و بعد رو به طرف خراسان، به حضرت رضا علیه السلام، چنین سلام می دهند: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی. السلام علیک یا معین الضعفا. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» و آن گاه، رو به قبله، به حضرت حجة بن الحسن، این چنین سلام می دهند: السلام علیک یا صاحب امان. السلام علیک یا شریک القرآن و یا قاطع البرهان. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته».

بنابراین، سلام دادن به امامان، در جهت قبله، با توجه به موقعیت جغرافیایی، انجام می گیرد و از جهت تنوع و توجه بیشتر برای مردم، قابل توجیه می باشد.

اما علت این که از میان امامان، سلام دادن به امام حسین، امام رضا و امام زمان علیهم السلام، از اولویت خاصی برخوردار است، این است که نسبت به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام، توصیه زیادی از سوی ائمه شده است و فرموده اند: اگر از راه دور هم سلامی به آن حضرت داده شود، ثواب زیارت آن بزرگوار را دارد. سلام به حضرت رضا علیه السلام نیز از شعارهای شیعیان دوازده امامی است؛ زیرا انشعابات شیعه تا امام کاظم علیه السلام ادامه داشته، ولی کسانی که حضرت رضا علیه السلام را به امامت پذیرفته اند، سایر ائمه دوازده گانه را نیز قبول دارند. سلام بر امام زمان علیه السلام نیز به جهت آن است که امام زنده زمان ما و حجة الله و بقیة الله در زمین است. سلام دادن به سایر امامان معصوم علیهم السلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و حضرت زهرا علیهاسلام، در حالی که رو به قبله هستید، ثواب فراوانی دارد.


یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود   دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک   بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
دل چو از پیر خرد نَقل معانی می‌کرد   عشق می‌گفت به شرح، آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است   آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز   چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم   خُم مِی دیدم، خون-در-دل و پا-در-گل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق   مفتی عقل در این مسئله، لایعقل بود
راستی خاتم فیروزهٔ بواسحاقی   خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ   که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نوشته های یک منتقد